نفست حبس میشود وقتی طرح یک داستان ذهنت را قلقلک میدهد.
دلت میخواهد بنویسی اش اما واهمه داری که مبادا همان که در ذهن داری روی کاغذ ترسیم نشود.
نوشتن مثل طعم خرمالو دست از سرت برنمیدارد و این طعم را تنها کسانی چشیده اند که نهراسیده و نوشته اند؛ از آغاز تا پایان.
موفقیت در نویسندگی از آن کسانی است که قلم را می چرخانند و می رقصانند و طرحی نو در میاندازند درست مانند این یازده نوجوان که در اوج شیطنت شجاع شده اند و هر یک دنیایی خلق کرده اند از مرگ یأس و واقعیت تا تولد امید و خیال که پر است از لطافت و شیوایی قلم و در عین حال مملو از پیچیدگی های جذاب داستانی.
گوش فرا دهید بیشک غوغای جادوی کلماتشان را خواهید شنید.