مثلث به هر دری میزند،
نمیتواند مثل دایرهها قِل بخورد...
یا مثل مربعها که روی هم جا خوش میکنند،
روی سرشان سوار شود و برج بسازد.
مثلث هم از پیش آنها میرود تا
دوستهایی درست مثل خودش پیدا کند.
اما وقتی گروه مثلثها را پیدا میکند،
هنوز هم انگار جای یک چیزی خالی است.
یعنی مثلث میتواند جایی را پیدا کند که
واقعا با آن جورِجور باشد؟