نه راهروی جدیدی نه برجک اضافه ای نه تغییرات ناگهانی ای... حداقل سیلی که این طور فکر میکند. او قصر را از هر کسی بهتر میشناسد؛ بنابراین وقتی در روز چهارشنبه میبیند که برجی جدید با اتاقی جدید و یک تخم بزرگ نارنجی به قصر اضافه شده است حسابی غافلگیر میشود.سیلی نمیداند چه کار کند برادرش بران جادوگر سلطنتی جدید - هم همین طور ولی قصر میداند همین طور که پلکانهای جدید توی قصر ظاهر میشوند و درهای قدیمی ناپدید نقشه ی قصر واضح تر میشود سیلی باید از تخم و هر موجودی که داخلش هست مراقبت کند هر چند که خودش درخواست نکرده بود حیوان خانگی داشته باشد.وقتی سیلی و خواهر و برادرهایش میفهمند چه چیزی توی قصر پنهان است.معلوم میشود نگهداری از این حیوان آن قدرها که فکر میکردند آسان نیست قصر درخشان و شاهدخت سیسیلیا و خواهر و برادرهایش در این کتاب پر از اتفاق و ماجراجویی بر میگردند تا زمان پرفروش جسیکا دی جورج به یک مجموعه ی جذاب تبدیل شود.