در این کتاب، آلنکا زوپانچیچ بر این عقیده است که روانکاوی لاکانی میتواند ما را از خواب دگماتیسم بیدار کند. او میکوشد نشان دهد که روانکاوی ما را یاری نمیکند تا ایدئال گنجینۀ شخصی و تکینگیمان را پرورش دهیم؛ روانکاوی لاکانی هرگز از رسیدن به هدف درمانی «میسر کردن سازگاری اجتماعی» راضی نشده است، بلکه سویهای انتقادی دارد. روانکاوی، ابزار مفهومی نیرومندی برای نقد و سنجش دستگاههای دیگر در اختیار میگذارد. در این کتاب، زوپانچیچ میکوشد با استفاده از مفاهیم روانکاوانه در سه عرصۀ هستیشناسی، فلسفۀ عملی و زیباشناسی مداخله کند.