. اگر می بودی احتمالا به این موضوع اشاره می کردی که یک سال جوان تر مرده ای بعد از مراسم تشییع به همه ی مهمانان غذای مفصلی داده شد. دوستان تو قدیمی و جدید از همه جا آمده بودند. تو تا آخرین روز زندگی ات استعداد خاصی در ایجاد روابط سریع فارغ از سن و سال و تفاوت ها داشتی. هنوز اشک ها کاملا خشک نشده، خنده ها شروع شده بود. همه مشغول یادآوری دروغ ها، گاف ها، عصبانیت های تندوتیز و شادی های زننده ات بودند و داستان ها، احساسات و موضوعات خنده دار را درباره ی تو با یکدیگر در میان می گذاشتند. من آدم هایی را که انگار در یک جشن دور میز نشسته اند و گفت و گو می کنند، تماشا می کردم و برایت خوشحال بودم. انگار آن جا بودی، انگار میزبان آن جشن تو بودی.