خدای من، چه کنم بار خستگیها را
خوشا که باز کنی قفل بستگیها را
...
چنین که یکشبه پیوندخوردهام با تو
هزار سال ندانم گسستگیها را
همیشه همسفر باد بودهام چون ابر
چو برف سر نسپردم نشستگیها را