سه فصل اول کتاب خود یک رمان کامل است و بعد ها داستایفسکی به همین سبک آثار خود را پدید آورده است اما بقیه داستان به نظر می رسد به سبک رمانتیسم و متاثر از ادبیات زمانه است در قسمت دوم دخترک چشم می گشاید و خود را در کاخی می بیند که همه در خدمت اویند و همه جز نیکی کاری در حق او انجام نمی دهند .دست سرنوشت و تقدیر از پیش تعیین شده به آرامی به راه خود می رود .و حتی وقتی خانواده ی شاهزاده به مسکو می رود فوری یک خانواده ی خوب دیگر جایگزین می شود .و این قسمت سوم کتاب را تشکیل می دهد.اما در همین قسمت ها هم نکته های ظریفی را در روابط بین دو دختر رقابت ها و رفاقت های آنها بیان می کند. و روابط عاشقانه ی دو دختر را تحلیل می کند . در خانواده ی جدید چند سالی به آرامش زندگی می کند تا اینکه بحرانی به وجود می آید و ..... آیا داستایفسکی می خواهد بلوغ جنسی زود رس را در کودکان بررسی کند .