سلام! من آگوس پیانولا هستم. الان دیگر باید بدانید که توی اتاقی پر از هیولا زندگی میکنم. نه؟ از بخت بدِ هیولاها، دکتر بروت ناتو آن بندهخداها را از کتابشان پرت کرده بود بیرون و جایی نداشتند بروند...
سلام! من آگوس پیانولا هستم و اگر احیاناً تا حالا افتخار آشنایی باهام را پیدا نکردهاید، باید خدمتتان عرض کنم که با چند تا هیولا زندگی میکنم. همهچیز داشت به خوبی و خوشی پیش میرفت، تا اینکه...
کتابهای مجموعهی «جادوفروش» چهرهای متفاوت از جادوگرها ارائه میدهد. شخصیت اصلی داستان دستوپاچلفتی است، ردای کوتاه میپوشد، جغد نامهرسان ندارد و بهجای جاروی پرنده، با اتومبیل کوچکش اینطرف و آنطرف میرود تا طلسم روزمرگی دنیای منطقی بزرگسالان را بشکند. اوبرت اسکای در این کتاب، با شوخیهای گاهوبیگاهش با دنیای هری پاتر، لبخند را بر لب طرفداران این مجموعه مینشاند و آنها را با خود همراه میکند.
سیندر، دختر مکانیکِ بااستعداد سایبورگی، در شهر پکن نو شهروندی درجهدو محسوب میشود. او بدنی نیمهمکانیکی و گذشتهای اسرارآمیز دارد و از نگاه نامادریاش باری اضافی بهشمار میرود. تداخلات ذهنی سیندر به او مهارتی استثنایی در تعمیر انواع وسایل مکانیکی (از روبات و شناور گرفته تا قطعات خراب بدن خودش) بخشیده و باعث شده او بهترین مکانیک پکن نو بشود....
کتابی خواندنی، با احساساتی گرم و واقعی و در عین حال تلخ که از زبان یک کودک مبتلا به اوتیسم روایت میشود. روایت کودک باعث میشود که مخاطب با احساسات و رنجهای این بیماران از نزدیک آشنا شود و با آنان احساس همدلی کند. همچنین مخاطب در این کتاب به اهمیت خانواده و مورد توجه و محبت قرار گرفتن از سوی اطرافیان پی میبرد.