در سازمانهای معاصر، نظریه پردازان و مدیران کارکشته، از سالها پیش به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط موثر عامل دستیابی آنان به اهداف سازمانی، بالا رفتن تراز بهره وری و رضامندی کارکنان و ذینفعهای راهبردی است. هر یک از موارد فوق میتواند به راحتی سازمانی را به اوج رسانده و یا آن را به حضیض سوق دهد، و ارتباطات موثر موجب و موجد آنها است. این توجه به ویژه در آغاز هزاره سوم میلادی شدت بیشتری یافته و مدیران را بر آن داشته است که با دقت و وسواس بیشتری به آنها بپردازند. چه که دریافته اند به اندک قصوری سازمان کار آمد آنها به سازمانی ناکارآمد و مخذول بدل خواهد شد.
(برگرفته از متن کتاب)