کتاب موبی دیک اثر هرمان ملویل و ترجمهی صالح حسینی است. هرمان ملویل بلافاصله پس از اتمام تحصیلاتش در پانزدهسالگی به عنوان منشی و آموزگار مشغول به کار شد؛ اما دریا عشق اول و آخرش بود. در کشتیای که مقصدش بریتانیا بود، بهعنوان خدمتکار استخدام شد. اتفاقات ناخوشایندی بر او گذشت و تصورات خوشبینانهاش دربارهی دریانوردی از میان رفت. پدرش ورشکسته شد. مجبور شد برای پرداخت بدهیهای او فروشندگی، کارگری، کار در مزرعه و… را تجربه کند. چهار سال بعد دوباره به دریانوردی روی آورد. در کشتی صید نهنگ مشغول به کار شد. شرایط جانفرسا بود. از کشتی فرار کرد و از میان قبیلهی آدمخواران سر درآورد. هرمان ملویل پس از تولد 25 سالگیاش دریانوردی را کنار گذاشت. او با استفاده از تجربیات کار و زندگی روی دریا رمان موبی دیک را نوشت.
نویسنده، داستان ایهب ناخدای نیمهدیوانه و مرموز کشتی ماهیگیری را از قول ملوان اسماعیل روایت میکند. ناخدا قصد دارد از موبی دیک ـوال سفیدـ که پیش از این کشتیاش را ویران کرده و باعث قطع شدن یکی از پاهایش شده، انتقام بگیرد. راوی که از درگیری بزرگ و حماسی ایهب، ملوانان و موبی دیک قسر در رفته، معتقد است ناخدا برای رسیدن به هدف ابلهانهاش میتواند از جان خود و خدمهی کشتی بگذرد.
اسماعیل از کشتی پکوئود که ملوانانی از نژادهای مختلف دارد، بهعنوان نشانهای از بلاهت، آز و جنایت نام میبرد. نام کشتی نیز بامسماست. پکوئود، یکی از قبایل مشهور سرخپوستان بود که به دلیل آزار و اذیت سفیدپوستان نابود شدند. به باور منتقدان، هرمان ملویل از این موضوع برای نشان دادن آسیبهایی که بشر بدون دلیل موجه به طبیعت میزند، استفاده کرده است.