کتاب ملیجک در واقع شرح وقایعی ست که نویسنده با استفاده از دست نوشته های عزیزالسلطان از دوران ناصرالدین شاه و دربارهی بازیگران سیاسی آن عهد به عمل آورده. ملیجک یا همان عزیز السلطان از دوران طفولیت مورد عنایت ناصرالدین شاه قرار گرفت و نور چشمی اش شد. به طوری که هر کجا میرفت او را با خودش میبرد. ملیجک از همان کودکی به شدت زیرک و باهوش بود و البته تندگو، همین ویژگی اش باعث شده بود که رجال دربار از او متنفر باشند. اوایل سعی در خراب کردن او نزد ناصرالدین شاه را داشتند. ولی وقتی دیدند به او اثر نمیکند و این کودک روز به روز نزد شاه عزیزتر از پیش میشود سیاست خود را تغییر داده و با وجود نفرتشان از ملیجک دست دوستی و ارادت سمتش دراز کردند و نسبت به این پسربچه چنان احترام و شخصیتی قائل گردیدند که وزرا نسبت به یکدیگر معمول نمیداشتند، چرا که پسربچه ی موذی چنان زهر چشمی از آنان گرفته بود که همه از او و زبان تند و تیزش حساب میبردند.