کاپیتان هادوک خسته از ماجراجوییهای پیدرپی گذشته مصمم است که دیگر هرگز پا به دریا نخواهد گذاشت و به تنتن میگوید آرامش خانه را با هیچ چیزی در دنیا عوض نمیکند. در این هنگام اما پروفسور تورنسل روی اختراع جدید و عجیبی کار میکند. دستگاه فراصوتی که میتواند کاربردی نظامی داشته باشد. همزمان تنتن متوجه اتفاقات عجیبوغریبی میشود که در مارلین اسپایک رخ میدهند. شیشهها و لیوانهایی که به طرز توضیحناپذیری در هم میشکنند و همچنین وجود چند مرد ناشناس و خطرناک در عمارت. زمانی که پرفسور تورنسل، مارلین اسپایک را برای شرکت در یک کنفرانس علمی در ژنو ترک میکند، توسط جاسوسهای دو کشور رقیب-که به اختراع پروفسور و کاربردهای بالقوهی نظامی آن پی بردهاند- ربوده میشود. تنتن و میلو همراه با کاپیتان هادوک برای نجات دادن رفیق خود عازم سفری پرماجرا میشوند.