هیچ یک از ما هیچ وقت قربانی نیستیم، شخصی بیرون از ما وجود ندارد که راههای زندگی را بر ما مسدود کرده باشد. انتخاب می کنیم حتی وقتی در نقش فردی منفعل و قربانی فرو میرویم و اشک تماشاگران از این بازی سرازیر میشود.
نویسنده کتاب حاضر بسیار ساده و از نزدیک در دل رابطههایی میرود که با روایای مختلف به عجز افتادهاند. او در این کتاب به تفاوت چسبندگی و دلبستگی در صمیمیت میپردازد و در نهایت از بخشش سخن به میان میآورد.
بخشش به عنوان موهبتی که رشد و بالندگی برای زندگی محسوب میشود. البته به نظر میرسد رسد این عبارت در فرهنگ قومی ما رنگی خود آزارانه گرفته است.
چه شکلی از بخشش بالندهترمان میکند؟ بخشش بیان معنا نیست که وانمود کنیم آسیب ابژه را فراموش کردهایم و بارها به او اجازه دهیم به حدود ما وارد شود،وانمود کردن به بخشیدن و ادامه دادن رابطه با فرد آسیب زننده، رفتاری خود آزارانه است چراکه ابژه هیچوقت به خواست ما تغییر نمیکند مگر ما مسیری جدید برای رابطه با او تعیین کنیم.
ترجمه این کتاب زیبا و پرمعنا را به شما میبخشیم و شما نیز آن را به دیگری ببخشید.