در طول مهمانی، برق قطع می شود و «فریادی از ترس» ناگهان به گوش می رسد: یکی از خدمتکاران، جسدی را پیدا کرده است. فلش بک هایی از نقطه نظرهای گوناگون، از جمله عروس و خواهرش، پیشامدهای قبل از این اتفاق شوکه کننده را برای مخاطبین روایت می کند. در همین حال، «جولیا» کاملا آشفته و سردرگم است چرا که نامه ای بی نام و نشان دریافت کرده که در آن به او هشدار داده شده که با «ویل» ازدواج نکند، چرا که او کسی نیست که به نظر می رسد.