براساس راوی دوم شخص نوشتهشده و لحظهبهلحظهی ساعات منتهی به مرگ غلامرضا تختی را برای مخاطب بازگو میکند. میرمحمدی در این کتاب حکایتی متفاوت از قهرمان محبوب ملی، که با زندگی و مرگش در حافظهی تاریخی ایران ماندگار شده را روایت میکند. میرمحمدی بهرغم ارادت آشکاری که در اثر به جهان پهلوان تختی نشان میدهد، در عینحال بر پایهی اسناد معتبر پژوهشی منصفانه و دقیقی را تبدیل به روایتی جذاب از زندگی غلامرضا تختی کرده است.داستان «غلامرضا غلامرضا را کشت» که در 469 صفحه نوشتهشده با این جمله جسورانه آغاز میشود: «به هتل آتلانتیک خوشآمدید آقای تختی. چیزی به پایان روز جمعه ۱۵ دی ۱۳۴۶، نمانده است که وارد هتل میشوید. تا دو روز دیگر صحنهی مرگ شما در این هتل اجرا خواهد شد.»