داستانهای این کتاب فضاهایی گوناگون دارند، از ماجراهایی که گره خوردهاند با سرنوشتِ مُردگان تا انتظاری طولانی که احساسات قهرمانش را به دوگانگی دچار کرده، از بحران در روابطِ عاشقانه تا سرنوشت کالبدی که نظمِ دنیای زندگان را بر هم میزند. پایان قصهها معمولاً ضربهزنندهاند و مخاطب با وضعیتی روبهرو میشود که طیِ آن ناچار است متن را قضاوت کند و به آن بیندیشد. منشیزاده با نخی ظریف داستانها را به هم متصل کرده و توانسته جهانی بسازد که در آن همهی جزئیات و آدمها در یک لحظه میتوانند هر چه دارند از کف بدهند. «بازگشت» یکی از مهمترین درونمایههای این کتاب است، مجموعهای که خواننده را با فضاها و روایتهایی بکر تنها میگذارد. .