انقلاب صنعتی بنیادیترین دگرگونی زندگی بشر را در تاریخ جهان نشان میدهد. ناگزیر و موقتاً در قالب یک اقتصاد و جامعه سرمایهداری رخ داد، و همچنین، شاید اجتنابناپذیر بود که در قالب یک اقتصاد جهانی واحد «لیبرال» رخ دهد، که برای مدتی به یک پیشگام پیشرو وابسته است. کشور. آن کشور بریتانیا بود و به این ترتیب در تاریخ به تنهایی ایستاده است. ای جی هابسبام در کتاب خود ظهور بریتانیا را به عنوان اولین قدرت صنعتی جهان، انحطاط آن از تسلط موقت، رابطه نسبتاً ویژه آن با بقیه جهان و برخی از تأثیرات همه اینها بر زندگی مردم توصیف کرده است.
مزایای ایجاد یک انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و نوزدهم قابل توجه بود، اما بین دهه 1860 و پایان قرن نوزدهم معایب شروع به ظهور کردند. افول بریتانیا را می توان در شروع اولیه و طولانی مدت به عنوان یک قدرت صنعتی دنبال کرد، که، در میان چیزهای دیگر، فناوری قدیمی و ساختار تجاری را در خود جای داد که ترک کردن یا حتی اصلاح آن دشوار شد. همچنین بریتانیا به عامل اصلی مبادلات اقتصادی بین کشورهای پیشرفته و عقب مانده تبدیل شد و این وابستگی جهان توسعه نیافته به بریتانیا باعث شد که او با خط عقب نشینی به سمت امپراتوری و تجارت آزاد روبرو شود. در بین جنگها، اقتصاد جهانی لیبرال واحد، که از نظر تئوریک خود تنظیم میشد، فروپاشید و نظام سیاسی جهانی همراه نیز پس از انقلاب روسیه در سال 1917 شروع به فروپاشی کرد. بریتانیا خود را با این تغییرات عمده وفق داده است، اما سوال بزرگ هنوز باقی است - آیا بریتانیا می تواند به طور کامل با دنیای اقتصادی تغییر یافته نیمه دوم قرن بیستم سازگار شود و موقعیت خود را به عنوان یک اقتصاد بزرگ حفظ کند؟ و اگر نه، چه جایگزین هایی وجود دارد؟