صدایی هست که هیچ وقت نمی توانم یا نتوانسته ام باز بشناسم. صدایی که انسانی نیست یا فراانسانی است،صدای جان هایی که می میرند و ضمنا صدای شکستن اجسام. صدای سقوط از بلندی صدایی مقطع و درعین حال ابدی صدایی که هیچوقت تمامی ندارد و از آن شب در سر من زنگ میزند و هنوز نشانی از فروکش کردن ندارد که تا ابد در حافظه من معلق می ماند و مثل هوله ای بر چوب رختی در آن آویزان می ماند.