Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو

    کتاب شکار کبک

    1٬750٬000 ریال
    پدر لگدی حوالهٔ قدرت کرد و سکینه جیغ زد: «برین گم شین. خونهٔ من جای دعوا نیس....
    شابک: 9789643629182
    ناشر: چشمه
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    دوباره لگد به در کوفت، سکینه که در را باز کرد باران و مرد عینکی و رگباری از فحش های رکیک به طرفش هجوم آوردند. پیرزن باشتاب پشت سرش راه افتاد. پدر لگدی به در اتاق کوبید و همان جا ایستاد. قدرت از همان شب اول می دانست خبر به پدر می رسد و حالا گمان می کرد خبر خیلی دیر به او رسیده است. پیرزن زیر باران، پشت سر مرد ایستاده بود و نمی دانست چه کند و چه بگوید. پدر دوباره هر چه فحش بلد بود پاشید میان دود معلق در اتاق. وقتی دید قدرت آرام و راحت نشسته است، رو به سکینه کرد: «خجالت بکش از خودت. بچای مردمه بدبخت کردی، ای هنوز بچه یه، دست از سرش وردار.» سکینه که خودش را به داخل اتاق رسانده بود، گفت: «کارت دعوت ندادم که، خودت جلو بچه تو بگیر.» هیچ کس نمی توانست دهن به دهن سکینه بگذارد. هیچ کس زورش به او نرسیده بود. زندان هم او را عوض نکرده بود 

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه149
    نوبت چاپ6
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1400
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه149
    نوبت چاپ6
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1400