البته که جهان سراسر مردانهی وسترن، بهسختی میتوانست جز این باشد و مردان باید اسبها را میراندند و گلولهها را شلیک میکردند، میکشتند و کشته میشدند، تا خانواده زنده بماند. اگر این ماجرا و قواعدش تغییر میکرد، چه میشد؟ در لحظههایی از تاریخ وسترن این اتفاق افتاده و نتیجه شگفتانگیز بودهاست؛ کتاب «شهامت واقعی» نوشتهی «چارلز پورتیس» یکی از درخشانترین نمونههای این تغییر منظر در قواعد وسترن است. رمانی که آنقدر درست و دقیق بود که از «هنری هاتوی» کلاسیکساز تا «برادران کوئن» پستمدرن در فاصلهی چهاردهه به سراغش رفتند و دو اقتباس دیدنی ازآن را روی پردهی سینما آوردند. وقتی دختری نوجوان با مرگ پدرش روبرو میشود، نمیتواند آرام بگیرد؛ بیتفاوتی برابر مرگ پدرش، بیتفاوتی برابر جهانیست که شر بر خیر پیروز میشود! حرکت «متی راس» این دختر نوجوان به دل خطرناکترین ماجراجویی، نه یک داستان انتقام، بلکه قصهای دربارهی الزام نبرد برای دفاع از انسانبودن است، دفاع از شریفبودن برابر آنها که نه شریفند و نه حتا شریف به نظر میرسند! هرچند متی برای شکست «تام چینی» به سراغ مارشال «روستر کاگبرن» میرود، اما نقطهی ثقل ماجرا همچنان این زن جوان با همهی شور و حساسیت و عشق است و همین، از شهامت واقعی، داستانی متفاوت ساخته است؛ داستانی پیرامون الزام دفاع از خیر، راستی، صداقت و شور زندگی.