تو مثل رودخانه ای ترکم کردی / برای همین است / گاهی ماهی های مرده در خود پیدا می کنم / بازگشتنت، / جوانی ات / بازنمی گردد / تو از انتهای این خیابان بیرون رفتی / و آن انتها هنوز / بر سینه ی جهان سوراخ است / چرا نمی تواند برف؟ / چرا نمی تواند برف بر گذشته ببارد؟ / چرا نمی تواند برف / این خیابان را ورق بزند؟