در دنیا همه جور حیوانی پیدا می شود، از جمله خروسی خودپسند و دروغگو که ادعا می کرد صدای او خورشید را از خواب بیدار می کند و اگر او نخواند، خورشید طلوع نخواهد کرد و آنگاه همه باید در تاریکی و سرما زندگی کنند. اما مثل همه جای دنیا، بالاخره یک موجود باهوش پیدا می شود که لاف و ادعای دروغگو را آشکار کند. در این داستان، مرغ باهوش با شجاعت و تحمل سفری طولانی و پرثمر، حقیقت را روشن می گرداند.