ایروان دهها سال برای این ماجرا نقشه کشیده و برنامهریزی کرده بود. شاید هم قرنها، حتی زمانی که در خواب بود تمام این نقشهها را در ذهن طراحی کرده بود. تنها چیزی که ایلین داشت، دستورات مبهم و گنگ از طرف خانوادهای سلطنتی و مرده برای متوقف کردن ایروان بود و تنها چند ماه کار فرصت داشت تا نیرویی برای ایستادگی در برابر او فراهم کند.
ایلین تردید داشت همزمان شدن لشگرکشی مایو و ناوگانش بهسمت ایلوی با دستور برانن برای رفتن او بهسمت باتلاق سنگ در جنوب غربی شبهجزیرۀ ایلوی تصادفی باشد، یا حرکت نیروهای لعنتی موراث به سمت خلیج اورو دقیقاً در سمت دیگر شبهجزیره!
وقت کافی وجود نداشت. برای انجام کار و سر و سامان دادن به مسائل مختلف وقت کافی نداشت… فقط میتوانست قدمهای کوچکی بردارد…