مگر تاریکی هم ترس دارد؟ من که یکذره هم از تاریکی نمیترسم. به هیچوجه. هرگز. اما وقتی با بهترین دوستم برنارد به جنگل رفتیم تا چادر بزنیم، فکر کردم بد نیست این چیزها را رعایت کنم:
۱. آتش روشن کنم تا خرسهای هیولا، خفاشهای خونآشام و گرگزامبیها را بترسانم.
۲. تمام شب، بیدار بمانم تا مطمئن شوم نقشهام درست از آب درمیآید.