این کتاب که به قلم احمد ابوالفتحی به زبایی نگاشته شده است. سرفصل اولین قسمت داستان «کنون رزم سهراب...» است اینگونه آغاز شده است: چه زوری پاها صاف و ستون، کمر خم، سر و سرشانه بالا، خیمه زده روی حریف سه خرواری. دست ها را از پشت چفت کرده به لبه هایش، چپ و راستش می کند