آلن وود، نویسندهی کتاب، بر این گمان است که درک وقایع منجر به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه در گرو شناخت کافی از تحولات پیچیدهی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری بعد از ۱۸۶۱ است، یعنی همان سالی که سرفداری در امپراتوری روسیه به فرمان آلکساندر دوم لغو شد. وی ضمن تحلیل و بررسی دورهای بهتقریب پنجاهساله، نشان میدهد که با توجه به گسلهای فعال در جامعهی روسیه، بهخصوص در سالهایی که تزار نیکلای دوم بر مسند قدرت بود، وقوع انقلاب، اگر نگوییم محتوم، محتمل به نظر میرسید. در یک سو اقلیت صاحبنفوذی قرار داشتند که از همه نوع امتیازات ویژه بهره میبردند و در سوی دیگر اکثریت مردم عادی روس که قربانی بهرهکشی بودند و صدای تظلمخواهی آنان به جایی نمیرسید. خوانندهی کتاب در مسیر شناخت ریشههای وقوع دو انقلاب پیاپی در فوریه و اکتبر ۱۹۱۷ با فرازهای تاریخی مهمی مواجه میشود که مهمترین آنها شکلگیری خلقگرایی انقلابی، حرکت روسیه به جانب توسعهی صنعتی، ظهور مارکسیسم روسی، قیام سرکوبشدهی ۱۹۰۵، اتخاذ سیاست مشروطه و تأسیس دوما، وقوع جنگ جهانی اول و همچنین نقش انکارناپذیر رهبرانی چون لنین است که با تهییج تودههای ستمدیده زمینهی سلطهی کامل بلشویکها را بر نظام حکومتی کشور فراهم کردند.