دن شاون قصه زنها و مردها و بچههایی را تعریف میکند که ماندهاند کدام تصمیم، کدام انتخاب و کدام حادثه آنها را به جایی که هستند کشانده است. از خانوادههایی میگوید که خود را میان رنجهای این دنیای آشفتهی مدرن «گمشده» یافتهاند و به حکم غریزه میکوشند همچنان با هم بمانند. آنچه این آدمها پشت سرگذاشتهاند معمولاً سیاه است، زمان حال به خاکستری میزند و آینده، مثل توفانی در راه، نحس و دهشتزاست....