در ستایش دیگری روایت مختصری است از راهبردهای مختلفِ مواجهه با دیگری در تاریخ فلسفه. گذشته از متفکرانی که دست به «طرد مطلق» دیگری زدهاند، در جمعِ فلاسفهای که به ضرورت مواجهه با دیگری اشاره کردهاند برخی آن را به ابژهای نظری در منطق عقلانی خویش تقلیل دادهاند و برخی دیگر در تلاش برای حفظِ چهرهی نامناپذیر او به «حضور مطلق» آن دامن زدهاند. کریستوا اما علاوه بر نقد رویکرد نخست، هشدار میدهد که حضور مطلق دیگری نیز برابر است با واپسروی به وادی فرآیندهای اولیه و از قضا خنثی شدنِ نیروی این غیریت، و در مقابل از «بیگانهای هشیار» در مرزهای امر نمادین سخن میگوید که نیرویش را از «حضور نسبی»اش کسب میکند. بر این اساس، کتاب حاضر از طریق مکانیابیِ این «دیگریِ در حاشیه»، میکوشد تا از لحظات کلی وقفه یا «گسست نشانهای» در تفکر نمادین طرحی به دست دهد.