شعر سە سطری در فرهنگ ما شاید بە دیرینگی قوم آریایی باشد. از همان نخستین روزهای هویت یافتن این قوم، و بعدتر شکلگیری متون مذهبی مانند گاتاهای زرتشت، ایرانیان با ادبیاتی اندیشههای الهی و حتی انسانی را بیان کردند کە نتیجۀ مستقیم آن ظهور شعرهایی سطری و منظومههایی با بندهای سەسطری بود. اگر در کشاکش اندیشەهای گاە متناقض، گاتاهای زرتشت را نە سرودۀ او کە الهامات وحیانی بر او بدانیم، نخستین واژگان ثبتشدە از سوی آفریدگار جهان بر ذهن انسان، در قالب شعر سەسطری ظهور کردە است.
در نیمقرن اخیر و بە پشتوانۀ پژوهشهای دکتر شفیعی کدکنی و زندەیاد مهدی اخوان ثالث کە «امید» ادبیات فارسی بود، «نو»خسروانی، بە عنوان گونۀ احیا شدۀ «خسروانی» معرفی شد. شاید باید از آن سالها قریب چهل سال میگذشت تا شرایط برای درخشش این گونۀ شعر فراهم آید.
شاعرانی کە در این مجموعە شعری از آنها آمدە، هریک پیش از رسیدن بە نوخسروانی در سبک و سیاقی طبع آزمودەاند و تشخّص ادبی خود را یافتەاند. بعضی نوخسروانی را بە تفنن، اما تفنن جدی پی گرفتەاند، بعضی بەجد و پیگیر زمان و عمر برای این قالب صرف کردەاند. این کتاب، نمونەای از سبک و سیاقهای زبانی و فکری و ادبی و فنی مختلف است از شاعرانی کە هر کدام بەنوعی نوخسروانی را دریافتەاند و اشتراکاتی در برداشتهایشان از نوخسروانی دارند.
دوستت دارم ای باغ!
گرچە بر شاخههایت
میوەای نیست جز زاغ