«کنتس لو تزوف از معاشرت با ولفگانگ محفوظ بود و به او میگفت پس از بازگشت از پاریس، در رقص مهارت چشمگیری یافته است، ولی ولفگانگ دیگر از این تحسین چندان خوشش نمیآمد. ابراز تمایل کنتس برای این که در همه مهمانیها حتی در جشنهای درباری، ولفگناگ را بهعنوان حریف میدان رقص با خود همراه ببرد، از جهتی افتخار و موهبتی محسوب میشد ولی کنتس دیگر سالخورده شده بود و همسن مادام دی پی نه به نظر میآمد، بدون اینکه از هوشمندی و ظرافت فکری وی برخوردار باشد.»