داستان خانوادگی در طبیعت زیبایی از کشور کانادا در تعطیلات تابستان.
پدربزرگ خواهران اسنولی تنها در خلیج میستی زندگی میکند. مادر با فرزندانش که سه دختر و یک نوزاد پسر هستند از شهر ونکوور به خلیج میستی، نزد پدربزرگ میروند تا از نزدیک از حال او باخبر شوند.
مادر به آنها میگوید پدربزرگ بیمار است، اما بیماریش کند پیش میرود.
خواهران اسنولی به زودی در مییابند در آن نزدیکی جزایری هست که جزو ملک پدربزرگ است و بین مردم محلی به “ جزایر پریان” معروف است و پر از داستانهای مرموز درباره خانواده آنهاست.
دخترها بهشکلی مخفیانه برنامهریزی میکنند تا به جزایر پریان بروند و راز پنهان خانواده را کشف کنند. به امید اینکه بتوانند به پدر بزرگ و خانواده کمک کنند.