برای دنیل کرافورد شانزدهساله کالج نیوهمپشایر چیزی بیشتر ازیک برنامهی تابستانی است؛ در واقع خط زندگی است. دن که در دبیرستان شخصی منفور بود، از پیدا کردن دوستانی در آخرین تابستانِ پیش از رفتن به دانشگاه، بسیار هیجانزده است؛ اما وقتی وارد برنامه میشود، درمییابد که خوابگاه تابستانیاش قبلاً یک آسایشگاه بوده است و فراتر از این، آنجا را بهعنوان تیمارستان میشناسند؛ نه هر تیمارستانی، که آخرین پناهگاهِ مجرمانِ دیوانه!
در حالی که دن و دوستان جدیدش، اَبی و جردن در خانهی تابستانی ترسناکشان جستوجو میکنند، خیلی زود متوجه می شوند که حضور آنها در اینجا اتفاقی نبوده است؛ چراکه تیمارستان کلید گذشتهای ترسناک است.
اسراری وجود دارد که نمیخواهند سربهمُهر باقی بمانند…