پیدایش مفهوم علمی فرهنگ به براندازی دیدگاه سرشت انسانی انجامید که در عصر روشن اندیشی بر اذهان تسلط داشت یا دست کم با از میان رفتن این دیدگاه ارتباط داشت و جایش را نظری گرفت که نه تنها پیچیده تر، که وضوح بسیار کم تری هم دارد. از آن زمان تاکنون تلاش برای روش ساختن این نظر و به دست دادن شرح قابل فهم تری از ماهیت انسان، بر تفکر علمی در بارۀ فرهنگ حاکم بوده است. انسان شناسان که در بررسی هایشان با پیچیدگی به درجه ای بسیار پیچیده تر از آنچه تاکنون می پنداشته اند برخورده اند، درگیر نوعی تلاش دردناک برای سامان دادن به این پیچیدگی بوده اند.