تسخیر سیاستگذاری پدیدهای ذاتاً سیاسی است و بر فرایندی دلالت دارد که طی آن سیاستهای عمومی بهطور پایدار و مدام از منافع عمومی فاصله میگیرند و بهسوی منافع گروههای ذینفع یا افراد خاص جهت مییابند. تسخیر نقطۀ مقابل سیاستگذاری فراگیر و منصفانه است، و همواره ارزشهای مرکزی دموکراتیک را تضعیف میکند. این مفهوم اولین بار در توصیف الگوهای گذار اقتصادی و سیاسی در شوروی و کشورهای اروپای شرقی وارد ادبیات علوم سیاسی شد. تسخیرکنندگانِ دولت الیگارشهایی بودند که با استفاده از ارتباطات شخصی با افراد و احزابِ صاحب قدرت سیاسی بر شکلگیری و طراحی سیاستها تأثیر میگذاشتند. سالهای اولیۀ گذار در شوروی را دورۀ «خانهبهدوشی نهادی» معرفی میکنند؛ بازنمایی وضعیتی که در آن افرادی بهطور استراتژیک بین بخشهای مختلف دولتی و خصوصی در رفتوآمد بودند تا جای مناسب را بهلحاظ دسترسی به امتیازات بیابند. این ایلهای نهادی وضعیت اولیۀ خود را به همایلیهای خود مدیوناند و به آنها وفادارند نه به موقعیتهای رسمی یا نهادهایی که با آنها در ارتباطاند. بدتخصیصی منابع، فعالیتهای رانتجویانه، بازتولید و تشدید نابرابریها، مسدود کردن روند اصلاحات، انداختن جوامع در دام چرخۀ فساد، و کاهش اعتبار و مشروعیت دولت از پیامدهای «تسخیر سیاستگذاری» است.