زمانی که او در گریز از دست پلیس به مکزیک پناه برد و آنجا با زنی آشنا شد که این رمان براساس وجوه گوناگون او نوشته شده. زنی زیبا اما در حالِ زوال و فروپاشی که سرخپوستی است فروشندهی مواد.
کرواک او را میستاید و در رمان شاهد روایت دوقسمتیاش هستیم از این زن و البته روزگاری که نویسنده میگذراند. این زن کشف بزرگ نویسنده است.