روزهایش را با می گساری و کشیدن سیگار به همراه شخصیتی به نام رت در پاتوق شان می گذراند. او خاطراتی از سه زن را به یاد می آورد که در تمام زندگی اش، فقط با آن ها رابطه ی عاشقانه داشته و داستان رابطه ی نافرجامش با چهارمین زن را برای رت تعریف می کند. این موضوع که چهارمین زن، فقط نه انگشت دارد، در داستان های عجیب و غیرمعمول موراکامی، بسیار عادی و معمولی جلوه می کند. بسیاری از منتقدان کتاب، مطالعه ی این اثر را به خواندن جریان سیال ذهن نویسنده ی آن، تشبیه کرده اند. با وجود سادگی داستان و شباهت آن به تکه هایی بریده شده از یک دفتر خاطرات شخصی، رمان به آواز باد گوش بسپار، دارای نثری بسیار جذاب، زیبا و روان است.