برای اولین بار در عمرش، دوستانی پیدا کرده که میتواند بهشان اعتماد کند، دوستانی که به آنها احساس تعلق خاطر دارد. پسران زاغی او را بهعنوان عضوی از گروهشان پذیرفتهاند، دردسرهای بلو را مشکلات خودشان میدانند و البته بلو هم با آنها همدل است.