پیری فرزانه با جوانی به گفتوشنود مینشیند و با او دربارۀ مطالب فخیم و مفاهیم جلیل ازجمله ابدیت روح، مدارا، مروّت و جوانمردی، حق و عدالت، جبر و اختیار، کین و عشق، حماقت و تیزهوشی، سور و سوگ، بندگی و آزادگی سخنها میگوید. جوان از آرمانهایش میگوید و پیر فرزانه از ایمان به راه؛ جوان از فهم خود از معنای زندگی میگوید و پیر از تأمل بر باورهای خُرافی، شیادی، تحجّر و هر نوع تعصبی که راه را بر شناخت عقاید صادق خواهد بَست. در گرماگرم بحث که جوان از کوتاهترین و ایمنترین راه برای دستیابی به آمالوآرزوها میگوید، پیر فرزانه این پند حکیمانه را میگوید: «اگر خواهان پیروزی هستی، همواره آمادۀ نبرد باش. پیروزی در نبرد فقط در سایۀ شکیبایی بهدست میآید. با تن زدن از رنج، نگاه خویش را بر فردای خود میبندی و در آتش حسرت، خواهی سوخت. پس شکیبا باش و دلیر تا هنر زیستن را بیاموزی و شجاعانه و محکم، قدم برداری.»