از آنجا که زمان سرنگونی یک رژیم سیاسی به هنگامی فرا میرسد که کارگردانانش ایمان خود را نسبت به مبانی آرمانی و عقیدتیشان (که به آنان مشروعیت میبخشد و وسیلۀ اعتبار و برخورداریشان از حمایت عمومی است) از دست بدهند، بیآنکه مبانی اعتقادی نوینی را جانشین آن کنند، لذا کنستانتین برای بقای خود ترجیح داد اعتقاد تازه و پویایی را که رو به گسترش بود بپذیرد و برای برخورداری از حمایت سیاسی مردم به کاهنان نوین روی آورد.
کتاب یولیانوس برای خوانندۀ ایرانی جذابیتی ویژه دارد، زیرا یولیانوس به اسرار میترا و عرفان ایرانی میگرود و در عین حال که ایران را «سرزمین مقدس» مینامد، برای جهانگشایی و فرمانروایی بر جهان به تقلید از اسکندر راهی ایران میشود و به جنگ شاپور که پیش از او امپراتوری چون کنستانتین و کنستانتیوس را به جای خود نشانده بود در پایان میانسالی و آغاز کهولت خود را با یک دشمن میترایی سلحشور و جوان مواجه میبیند و برای شکست دشمن متحمل مشتقات و رنجهای فراوان میشود…