اونتورين، اژدهای كوچكی كه هنوز از نظر خانوادهاش برای شکار و مراقبت از خود آماده نيست و بر خلاف برادرش، فکر میکند خواندن كتابهای انسانها کاری احمقانه است، تصميم می گيرد براي استقلال و اثبات توانايی خود غار محل زندگی شان را ترک كند. پس از ترک محل سكونت و بعد از چند بار تلاش بی ثمر، اَوِنتورين بالاخره به شکارچی ای می رسد كه او را برای به رخ كشيدن توانایی خود، بهترين شكار ممكن می يابد. اما آونتورين با بوی شكلات داغی كه مرد آماده كرده از خود بی خود می شود و تصميم می گيرد قبل از شكار مرد اول شكلات داغ بنوشد.