زندگی دوبراوکا اوگرشیچ را جنگهای استقلال یوگسلاوی دو نیم کرد؛ تا پیش از آن نویسندهای بود که در زاگرب ادبیات روس خوانده بود و در دانشگاه نظریهی ادبی درس میداد. پس از آن نویسندهای شد که قلمش را چون اسلحهای بالا گرفت و علیه کسانی که برای ربودنِ هویت یوگسلاوش دستبهیکی کرده بودند و او را دشمن مردم، خائن و جادوگر نامیدند، اعلان جنگ کرد. جستارهای نوآورانهی او در کتاب البته که عصبانی هستم تلاشی هستند برای حفظ هویت فردی که از هیجانِ بیمارگونهی ملیگراییِ جمعی، وجوه تاریک جوامع مدرن و یکدستسازی مردم تحت تأثیر رسانه، سیاست، مذهب و باورهای مشترک حرف میزنند. او سالهاست در فضای امن رسانهایِ هلند مینویسد و سیطرهی فناوری، حلاجیِ فرهنگ عامه و زندگی روزمره دغدغههای تازهاش شدهاند اما هنوز رَد درد و خشم رانده شدن از وطن و انزوایی که هموطنانش به او تحمیل کردند، بر تن جستارهایش مانده. اوگرشیچ نویسندهای یوگسلاو است که به زبان مادریاش یعنی زبان کروات مینویسد و بیش از هر جا شهروندِ ادبیات است.