«نظریهپرداز اقتصادی نمیتواند با واقعیات جامعهی محل زندگی خود از نظر پژوهشی و تحقیقی بیگانه باشد. نظریهپرداز اقتصادی کسی است که نهتنها به واقعیات زندگی اقتصادی اطراف خود (جامعهی خویش و جامعهی جهانی) توجه دارد، بلکه به مطالعهی مستقل این واقعیات، به فرضیهسازی در زمینهی این واقعیات، به آزمون این فرضیهها در جامعه و به کاربرد نتایج حاصله در امور جامعه بهشدت وابسته است. البته نظریهپرداز اقتصادی، برای سرعت و سهولت کار، باید از طریق آموزشهای قبلی در جریان مفاهیم، قضایا و نظرات اقتصادی مطرحشدهی قبلی قرار گرفته باشد. لذا هر نظریهپرداز شروعکننده یک علم نیست، ولی شرط اصلی برای نظریهپردازی برخورد علمی با واقعیات جامعه و جوامع است و نه مسلط بودن بر مفاهیم و قضایا و نظریههای قبلی در یک علم.»