میری و دوست هایش پس از یک سال تمام آمادهاند قصر را ترک کنند که شاه دستور میدهد میری به مردابی دوردست سفر کند و سه عموزاده شاه را تعلیم دهد. اما آن سه بیشتر از آنکه مشتاق یادگیری تاریخ و آداب معاشرت باشند، به شکار و کشتی و ماهیگیری علاقهمندند و عجیب اینکه از نسبت خود با خاندان سلطنتی به کلی بیخبرند. میری به مرور میفهمد زندگی دخترها بخشی از یک راز سر به مهر است که کلیدش در دست اوست.