تمام زندگی میتواند از طریق ارائه چالش به ما، برای درک توقعات زندگی منبعی برای آموختن باشد. این آموختن میتواند از طریق آنچه از آن لذت میبریم یا تجاربی که موجب تعارض و درد میشوند، ایجاد شود. من در تلاشم برای درک آنچه از زندگی آموختهام، دامنه وسیعی از تجاربی که مرا از تغییرات دوره جوانی آگاه میکند، در نظر بگیرم. این تجارب بدون هیچ مفهومی از هدف در زندگی آورده شدهاند، یعنی روانتحلیلگر شدنم را در نظر نمیگیرد. در واقع کسب این تجارب، منشأ اصلی علاقه من در روانتحلیلگری بوده است.