آشنایی با فیلسوفان مجموعهای از زندگینامههای فیلسوفان مشهـور است که بـرای گشـودن بـاب آشنـایی بـا اندیشـهها و دیدگاههای آنان مدخـل مناسب و مغتنمی بهنظر میرسد. در هر کتـاب گـذشتـه از ارائـهی اطلاعـات زندگینامـهای، افـکـار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفـه بهطـور کلی و نیز در رابطه با جریانها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصـر او بازگو میشود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهـمترین نکتههای آنها بـا بـیـانـی سـاده و روشـن و در عین حال موثق و سنجـیـده بیان مـیشود. اساس کار در این کتـابها سادگی و اختصار بوده اسـت تـا جـوانـان و نـیـز هـمـهی خـوانـنـدگان علاقهمندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشتهاند بتوانند به آسانـی از آنهـا بـهـره بگیرند و چه بسا همین صفحات اندک انگیزهی پیجویی بیشتـر و دنبال کردن مطالعـه و پژوهـش در این زمینه شود.
کُنفُوسیوس (به چینی: 孔夫子) فیلسوف، نظریهپرداز سیاسی و معلم چینی است که در چین باستان زندگی میکرد. وی در ۵۵۱ پیش از میلاد در ایالت کوچک لو که امروزه بخشی از استان جدید شاندونگ است متولد شد و در ۴۷۹ پیش از میلاد در گذشت. والدینش، که در زمان کودکی او زندگی را بدرود گفتند، او را کونگ-چیُو (به معنی تَپه) نامیدند. کنفوسیوس از کلمهٔ کونگ فوزِ، به معنای «استاد بزرگ، کونگ» گرفته شدهاست. آموزههای کنفوسیوس اجتماعی بودند نه مذهبی. او هرگز ادعا نکرد از جانب خدا آمدهاست یا حقیقت در انحصار اوست. از خود هیچ اثر مکتوبی به جای نگذاشت اما پس از مرگش برخی از شاگردانش گفتههای او را در کتابی به نام منتخبات کنفوسیوس منتشر کردند. کنفوسیوس از همهٔ فلاسفهٔ چین در دنیا نامآورتر است. عمدهترین کار کنفوسیوس این بود که هر آنچه که از فرزانگان کهن برگزیده بود، گرد آورد و بر مبنای این میراث یک نظام جامع فلسفی بنیاد نهاد. این فلسفه در طی بیست و پنج قرنی که چراغ راه ملت چین بودهاست توانسته عادات و تفکر ملت چین را شکل ببخشد. جامعهٔ مورد نظر او در واقع خانوادهای بزرگ است که بر ساختاری سلسله مراتبی، مشتمل بر روابط پنجگانهٔ فرمانروا و فرمانبردار، پدر با فرزند، شوهر با زن، برادر بزرگتر با برادر کوچکتر و دوست با دوست مبتنی است. در این جامعه انسانها به یکدیگر احترام میگذارند و نسبت به همدیگر عشق میورزند. از نظر کنفوسیوس، در یک حکومت نیک باید سه هدف اساسی مد نظر باشد: مواد غذایی باید به فراوانی فراهم شود؛ سپاه باید منظم و درستکار باشد و اعتماد مردم به حکومت باید کامل باشد. اندیشه کنفوسیوس اندیشهای انسان محور است. وی اولین گام برای شناخت و کشف اصول و مبانی سیاست را شناخت و تحلیل انسان میداند و هدف وی رستگاری انسان است و معتقد است که همه چیز تا زمانی وجود دارد که با انسان هماهنگی داشته باشد و انسان ذاتاً و فطرتاً دارای سرشت پاکی است که در معرض فساد و انحراف قرار میگیرد و جوهر وجودی انسان ریشه در تاریخ دارد؛ بنابراین این تاریخ است که مشخص کننده اصل و بدل انسان میباشد؛ لذا بنابر باورهای وی بایستی تاریخ را خوب شناخت تا عوامل فساد را کشف نمود.