حیات من برایم عذابی وحشتناک شده، چون نمیتوانم دیگر آن را وقف شما کنم.... پس شما ازدواج کردید؟ من هرگز به این اندیشه خو نخواهم گرفت. این فکر مرا نابود میکند و من نمیتوانم نجات یابم. بدانید که من بیش از شما به عهد و میثاقمان وفادار بودم و هر چند شما زنجیرهایی که ما را به هم پیوند میداد گستید. دیگر هرگز نامزد نخواهم شد، هرگز با کسی ازدواج نخواهم کرد... برای شما سعادت و خوشبختی آرزو میکنم. امیدوارم همسری که برگزیدید شما را خوشبخت کند، آنطور که من قصد داشتم. اما در میان شادی، دزیره را فراموش نکنید، با تقدیر وی غمخواری کنید.