یکی از روزها پسر چوپانی که گوسفندان را برای چرا به دهی دوردست برده، حوصلهاش سر میرود، او برای تفریح و سرگرمی به دروغ فریاد میزند که گرگ به گلهاش حمله کرده است، دروغی که عواقب خوبی ندارد و باعث بیاعتمادی مردم به او میشود. کتابی جذاب و دوست داشتنی با صفحات ضخیم و مقاوم و چشمهای متحرک.