«چراغ ششم» اثر پابلو د سانتیس، رمانی جذاب است که عناصری از رمزوراز، داستان تاریخی و درام روانشناختی را در هم میآمیزد. د سانتیس که بهدلیل عمق فکری و داستانسرایی پیچیدهاش شناخته میشود، داستانی میبافد که مضامین ادراک، رازداری و جستوجوی حقیقت را بررسی میکند.
این رمان که در پسزمینه شهری مرموز و پوشیده از مه قرار دارد، خوانندگان را به دنیایی دعوت میکند که مرز بین واقعیت و توهم بهطور فزایندهای مبهم میشود. «چراغ ششم» با تنش جوی و زیربناهای فلسفی خود، کاوشی جذاب از طبیعت انسان و اسرار اطراف ما را ارائه میدهد.
داستان رمان در شهری بینام میگذرد؛ جایی که قهرمان داستان، یک راوی بینام، به جستوجویی میپردازد که با یک سرنخ مبهم آغاز میشود: «چراغ ششم». داستان حول محور این شیء معمایی میچرخد و سفر راوی برای کشف اهمیت آن او را به قلب محافظتشدهترین اسرار شهر هدایت میکند.