در کتاب «شهر ایزد طاعون» با اسکندر آشنا میشویم. اسکندر نوجوان عراقیالاصلی است که خانوادهاش در زمان کودکی او به آمریکا مهاجرت کردهاند و رستورانی کوچک با غذاهای خاورمیانهای راه انداختهاند. اسکندر برادر بزرگترش، مو را از دست داده و حالا باید بهتنهایی مغازه را بگرداند....
فیت و خانوادهاش به جزیرهای دورافتاده نقلمکان ميکنند. کمی بعد پدر فیت در یک حادثهی مشکوک جانش را از دست میدهد. فیت دفتر خاطرات پدر را پیدا میکند و متوجه میشود درختی وجود دارد که در ازای دروغ، حقایق و رازها را فاش ميکند...