ویلیام کاتبرت فاکنر (William Cuthbert Faulkner) (۱۸۹۷–۱۹۶۲)، رماننویس آمریکایی و برندۀ جایزۀ نویل ادبیات، در شهر نیوآلبانی در میسیسیپی آمریکا به دنیا آمد. فاکنر در سبکهای گوناگون رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله صاحب اثر است. شهرت او بیشتر بهخاطر رمانها و داستانهای کوتاهش است.
او در نوجوانی به نقاشی و خواندن و نوشتن شعر میپرداخت. در جوانی به دلیل قد کوتاه و لاغری، در ارتش پذیرفته نشد؛ هرچند که به دانشگاه افسری رفت. او همچنین وارد دانشگاه میسیسیپی شد که در سال 1924 انصراف داد.
فاکنر از اوایل دهۀ بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد. مجموعهٔ این آثار پایهٔ شهرت او را ساخت و در نهایت منجر به دریافت جایزۀ نوبل در سن پنجاهودوسالگی شد. این مجموعهٔ مفصل که محرک اصلیاش نیاز یک نویسندهٔ ناشناخته به پول بود، مشهورترین آثار او را در بر دارد:
خشم و هیاهو (۱۹۲۹): چهارمین کتاب فاکنر، و به عقیدۀ بسیاری از صاحبنظران، اولین و بهترین شاهکار اوست. خود نویسنده نیز به این رمان علاقه داشت و آن را «درخشانترین شکست» خود توصیف کرده است. داستان روابط پیچیدۀ خانوادهای آمریکایی که در چهار نقل قول روایت میشود.
گوربهگور (۱۹۳۰): داستان خانوادهای که برای دفن مادرشان در زادگاهش، سفر میکنند و در این سفر اتفاقاتی رخ میدهد.
آبشالوم، آبشالوم! (۱۹۳۶): داستان سه خانواده از ایالتهای جنوبی آمریکا را قبل، در هنگام و بعد از جنگ داخلی آمریکا روایت میکند. ساختاری مدرن وغیرخطی دارد و میتوان آن را در سبک گوتیک دانست.
فاکنر در این دوره تعداد زیادی داستان کوتاه هم نوشت. شهرت فاکنر به سبک تجربی او و توجه دقیقش به شیوهٔ بیان و آهنگ نوشتار است. فاکنر برخلاف شیوهٔ مینیمالیستیِ همینگوی، نویسندهٔ معاصرش، در نوشتههایش از جریان سیال ذهن بهره میگیرد و غالباً داستانهایی عمیقاً عاطفی، ظریف، پیچیده و گاه گوتیک با شخصیتهای گوناگون شامل بردههای آزادشده، یا اعقاب بردهها، سفیدپوستان تهیدست، جنوبیهای طبقۀ کارگر یا اعیان مینوشت.
فاکنر در ژانویۀ 1962، بر اثر سکتۀ قلبی در میسیسیپی درگذشت.